![]() |
پروفایل نویسنده مشاهده قالب های وبلاگ چت روم شکلاتی انجمن تفریحی سرگرمی طراح قالب : آی تم هیس چت |
از زندگی از این همه تكرار خسته ام
از های و هوی كوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر كه و هر كار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می كشم
آوخ ... كزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او كه گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود كه بی شكیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس كه بسیار خسته ام
وقتی سکوت خدا را در برابر راز و نیازت دیدی نگوخدا با من قهر است!
او به تمام کائنات فرمان سکوت داده تا حرف تو رابشنود!
راه میروم روی برف هایی که از دیشب باریده است...
اشک هایم صورتم را داغ میکند...
خوبی برف این است که هر کس چهره ی سرخ مرا میبیند...
میگوید:
هوا بیرون خیلی سرد بود؟!
امکان هجرت تو تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت من پیشتر،دیده بودم جرقه محال ماندنت را
خدا جون میشه یه لطفی میکنی؟
وقتی حوصله نداری نقاشی نکش
ایـنـــجـا
فــــــــَـقــــط
واژه مے فـــُـــروشــــیـمـ
و
ســــُـکــوتــــــ مے خـــَـریــمــ
چـــــِ تـــِـجــارتـــــِ درد نـــاکے ســـتـــ تنهاییـــ...!!!
یا ..... یا ...... نه ، اصلا وقتی نقاشیات خوب از آب در نمیاد
نذارشون تو نمایشگاه نقاشیای زشتت درد میکشن
خط خطی میشن
مچاله میشن
میسوزن
حوصله که نداری نقاشی نکش.......
بچه که باشی از “نقاشی”هایت هم می توانند
به روحیات و مشکلات و درونیاتت پی ببرند ،
بزرگ که می شوی از حرفهایت هم نمی فهمند
توی دلت چه خبر است !!!...
او راحـت از مــَن گـذشـت..
اگــر خـُـدا هـَم از او راحــت بـُـگـذرد قیــامت را مــَن بـــِـــپا میــکــــُــــنــــَـــم ...
دل آدما،
شیشه نیست که روی آن ” هــــــا ” کنیم
بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی …
لاک غلط گیر را برمیدارم
و تو را از تمام خاطراتم پاک میکنم!
تو غلط اضافی زندگی ام بودی شک نکن...
آزارم میدهی ؛
به عمد ...یا غیرعمد خدا میداند...
اما من آنقدر خسته ام ,
آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم ...
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است ...
اشک میریزم...
سکوت میکنم و تو ...
همچنان ادامه میدهی...
دانستنی جالب :
طبق آماری که دولت برزیل اخیرا منتشر کرده ،
در دوره های گذشته جام جهانی ،
هر روز که تیم ملی این کشور با حریفی بازی داشته ،
حدود 75 درصد کارمندان و کارگران برزیل دست از کار می کشیدند تا فوتبال ببینند !!!
- یه روز یه نفر دو تا دزد میگیره زنگ می زنه ۲۲۰ !!!
************************************
- یه روز یه آقاهه میره بقالی
می پرسه : آقا نوشابه خانواده دارین ؟
فروشنده میگه : بله .
آقاهه می گه : به مجرد ها هم می دین ؟
دوستت داشتم ... یادت هست ؟
گفتم دوستت دارم ... وتو گفتی : کوچیکی برای دوست داشتن
رفتم تا بزرگ شوم ...
اما آنقدر بزرگ شدم که یادم رفت دوست داشتم .
هر چه بیشتر میاندیشم ، بیشتر به این نتیجه میرسم که هیچ چیز هنرمندانه تر از عشقورزی به یکدیگر نیست . (( ونسان ونگوگ )) - مورد اعتماد همه باش ولی به کسی اعتماد نکن . - مرغی که در هوا می پرد از امواج ترسی ندارد . (( مثل انگلیسی )) اين ديوانگيست ... كه از همه گلهای رز تنها بخاطر اينكه ، خار يكی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشيم ... اين ديوانگيست ... كه همه روياهای خود را تنها بخاطر اينكه يكی از آنها به حقيقت نپيوسته است رها كنی ! توجه توجه : . . . . . . . از توجه شما متشکریم .
سلام....می خوام داستان زندگی..........رو براتون رو کنم(البطه از زبون خودش)
من بچه اول خانواده ام برای همین اولی که به دنیا اومدم تنها بودم...اما عادت کردم.کمی گذشت تا برای اولین بار کامپیوتر دیدم اما نتونستم جلو کنجکاوی خودمو بگیرم
زدم اون کامپیوترو خراب کرم برای همین بابام دعوام کرد
از اون روز دیگه مجبور بودم وقتمو با کشتن مگسا بگذرونم
فکر کردم چی کار کنم تا وقتمو پر کنم
اما بالاخره به فکرم افتاد تمرین کنم ویالون بزنم...رفتم و ویالون بابامو برداشتم و شروع کردم به زدن
اما چون بلد نبودم صداشو بابام شنید...عصبی شد و منو از خونه پرت کرد بیرون منم هی میرفتم تو
بابامم در خونرو شیشه ای کرد تا هم من نتونم برم تو و هم منو ببینه چی کار میکنم
منم عصبی شدم اما مجبور شدم تسلیم بشم
منم با خیال راحت رفتم سر تلوزیون
فردای اون روز با بابام رفتیم شنا اما مثل اینکه شانس نداشتم تو راه با یه پسره دعوام شد
اما کتک خوردم.از خدا خواستم بهم شانس بده
اما وقتی رفتم تو آب یه کوسه دنبالم کرد
اما بالاخره از دستش خلاص شدم....زمان ها گذشت تا ۱۵ سالم شد بعد شبکه سه مجموعه ی تلوزیونی جومونگ رو نشون داد منم خیلی خوشم اومد اما جوگیر شدم و اومدم ادای جومونگ و در بیارم که خودمو به کشتن دادم
{به این پسر بدبخت نظر دهید}
از خدا پول خواستم، بانك داد، درخت خواستم، جنگل داد، اتاق خواستم، خونه داد، حالا ميترسم ازش تو رو بخوام يه گله گوسفند بده
ميدوني چرا تو بهار قزوين خلوت ميشه؟ چون تو رشت فصل برنج كاري
براي لذت بردن از زندگي ، كافيه كمي احمق باشي . شكسپير
يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه : آرمگاه زري همسر دکتر ر حيمي مختصص زنان و زايمان، مطب: خيابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذيرايي: 16 الي 21
اگه خواستي يکي هميشه دوستت داشته باشه . . . اگه ميخواي تنهات نذاره . . بهت وفادار بمونه . . . ازدواج نکن ............ سگ بخر
به غضنفر ميگن : سبز ليمويي رو توصيف كن. ميگه : شما آبي آسماني رو در نظر بگير، حالا جيش كن توش
سه راه براي پولدار شدن: بابات برات پول دربياره. باباي مردم رو براي پول در بياري. بابات در بياد تا پول در بياري
سبزترين سبزه ها تقديم تو باد......./ سازمان پخش علوفه دامي
فصل چيدن پشم گوسفندان است . زود بخواب فردا اول صف باشي.
شهرزاد كشيده پايين احمد رفته روش !!
.
.
.
آخرين اخبار از بازار چاي
عزيزم ديروز از صبح تا شب به U فكر ميكردم، تمام فكر و ذكرم شده بود U، امروز و فردا ميخوام به بقيه حروف انگليسي مثل W و X و Y و Z فكر كنم
به نیوتن گفتندبرای چی از افتادن سیب تعجب كردی نیوتن برای اینكه من زیر درخت گلابی نشسته بودم
از خدا پول خواستم، بانك داد، درخت خواستم، جنگل داد، اتاق خواستم، خونه داد، حالا ميترسم ازش تو رو بخوام يه گله گوسفند بده
ميدوني چرا تو بهار قزوين خلوت ميشه؟ چون تو رشت فصل برنج كاري
براي لذت بردن از زندگي ، كافيه كمي احمق باشي . شكسپير
يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه : آرمگاه زري همسر دکتر ر حيمي مختصص زنان و زايمان، مطب: خيابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذيرايي: 16 الي 21
اگه خواستي يکي هميشه دوستت داشته باشه . . . اگه ميخواي تنهات نذاره . . بهت وفادار بمونه . . . ازدواج نکن ............ سگ بخر
به غضنفر ميگن : سبز ليمويي رو توصيف كن. ميگه : شما آبي آسماني رو در نظر بگير، حالا جيش كن توش
سه راه براي پولدار شدن: بابات برات پول دربياره. باباي مردم رو براي پول در بياري. بابات در بياد تا پول در بياري
سبزترين سبزه ها تقديم تو باد......./ سازمان پخش علوفه دامي
فصل چيدن پشم گوسفندان است . زود بخواب فردا اول صف باشي.
شهرزاد كشيده پايين احمد رفته روش !!
.
.
.
آخرين اخبار از بازار چاي
عزيزم ديروز از صبح تا شب به U فكر ميكردم، تمام فكر و ذكرم شده بود U، امروز و فردا ميخوام به بقيه حروف انگليسي مثل W و X و Y و Z فكر كنم
به نیوتن گفتندبرای چی از افتادن سیب تعجب كردی نیوتن برای اینكه من زیر درخت گلابی نشسته بودم
يه دفعه یه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگی ميمرده .... خلاصه هی ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو ميزنه تو آب ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما
يه دفعه یه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگی ميمرده .... خلاصه هی ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو ميزنه تو آب ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما
|
نمي بخشمت....
بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي.....
بخاطر تمام غصه هايي كه بر صورتم نشاندي....
نمي بخشمت .....
بخاطر دلي كه برايم شكستي.....
بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي.....
نمي بخشمت .....
بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي....
بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي.....
ومي بخشمت بخاطر عشقي كه كه بر قلبم حك كردي
محبت از درخت آموز كه حتي سايه از هيزم شكن هم برنميدارد
خدایا
اجازه هست ناصبوری کنم؟
به بزرگیت قسم از صبوري خسته ام...
از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند و میماند...
از اشك هايي كه شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید
و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما
ای تنهــاامیدم
نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
در عصر های انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،کنار بید مجنون خزان زده و
کنار مرداب ارزوهای رنگی ام !در کلبه را باز کن و به سراغ
بغض خیس پنجره برو!حریر غمش را کنار بزن!مرا می یابی.....
گاهی حس می كنم نیاز است بگویم چه قدر
"دوستت دارم.."
نه این كه تو نیاز داشته باشی،كه من ناچارم از گفتن.. من باید بگویم كه جز تو نقشی در دیده ام نیست.. كه جز تو هیچ صدایی برایم ماندنی نیست.. كه جز چشمان ندیده ات هر چشمی ،هر چه قدر هم عاشقانه نگاهم كند ،مرا نمی رهاند از خیالت.. گاهی حس می كنم ،تمام بودنم ،تنها تو را می طلبد.. چراغ آرزوهایم روشن از نور توست.. چه حكایتی ست حكایت عاشقی.. روایتش دلی می خواهد فراخ و دریایی.. گاهی كم می آورم نبودنت را در دنیای كوچكم.. گاهی "دوستت دارم " می شود هر آن چه یادم می ماند در لابه لای لحظات بیقراری و روز مره گی..
"دوستت دارم "
تو چنان زيبا شدهاي میان شعرهایم ،
که گمان نکنم خودت هم بداني
اين که داري ميخوانيش ،
خود تويي ...
Aytem.ir |